11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی
۲۴ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۵۵

بی‌هوا

عصر 23 فروردین 93

زیرگذر چهارراه ولیعصر را اشتباه آمده‌ام و از روبه‌روی پارک دانشجو سر درآوردم، از آنجا که ایستاده‌ام پارک را حجمی از سبزی و تازه‌گی و سکوت فراگرده، آنجا که من ایستاده‌ام پُر از صدای موتور و ماشین است ولی آن سو انگار همه چیز احاطه شده در میان مِهی از سبزی و عطر برگ و صدای فواره‌ها.

اینجا که من ایستاده‌ام، دخترکان بی‌دلیل موهایشان را بر روی شانه پریشان کرده‌اند و مردان بی‌دلیل در صورت هر زنی چشم می‌چرخوانند، به هوای پیدا کردن چه چیزی؟! من نمی‌دانم.

 

عصر24 فروردین

صبح بعد از نماز خواب پسرکی را دیدم که گوشه اتاقی نشسته، در آغوشش می‌گیرم، پسرم می‌شود، تنگ در آغوشش می‌گیرم، برایش داستان می‌گویم، او آرام گوش می‌کند، من آسمان و درخت و زمین را نشانش می‌دهم و برایش حرف می‌زنم، او تنگ در آغوشم نشسته. پسرک، پسرم می‌شود.

از خواب که بیدار شدم، آغوشم خالی بود، دوباره خوابیدم، دوباره چشم‌هایم را روی هم فشردم، شاید ببینمش، در آغوشم.


*تبلتم، مبارکم باشه.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۴
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۲)

مبارک باشه! 
میگم بروحالشو ببر که میتونی بری حالشو ببری!
تبلت رو عرض میکنم!
 ما مجبوریم شی مذکورمون رو همش اختفا کنیم که از یک عدد پسرک در امان بمونه!
مبارکه . میگم شیرینی داره ها نداره؟!!
پاسخ:
واقعاً؟؟؟ باعشه چون تو گفتی :)

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی