۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۱۴
تو واقعا فکر کردی بچه یه چیزی مثل شیشه نوشابهاست؟!*
هرچهقدر هم خانم باردار خوشتیپی باشی و سعی کنی مرتب و منظم و خوشبو و خوشرنگ، همراه لبخند و چشمان پرفروغ باشی، وقتی میرسی به آخرهای ماه هشت و تصمیم میگیری ده دقیقه پیاده راه بروی، با سعی بر غلبه بر سرعت معمولت و یادآوری اینکه «من باید ارومتر راه برم که به هنهن نیافتم!» باز هم به خاطر پستی و بلندی پیادهرو و ویراژ رفتن از کنار سیگاریها و ادمهای پیچ شده در زمین و گربهها و خودت که یکدفعه سرعت میگیری و و و باز هم رنگت میپرد، دور چشمانت سرخ میشود، لبخندت حالت زنهای باردار چادر گلی فیلمفارسیها را میگیرد و از میان لبهایت نفس سوت دار میکشی.
بعد به خودت که نگاه میکنی خندهات میگیرد که چهقدر «منیژه» شدی و خودت خبر نداری.....
http://maman.blog.ir/
۹۶/۰۱/۲۷