۲۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۴۵
بگذار تا بگریم!!!! چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران.....
وبلاگش را باز میکنم و میگذارم تا بنوازد، دلتنگ گذشته ام؟!
آری! وقتی صدای آهنگ پیچید، دلتنگ روزهایی که گذشتهاند شدم! شب بیداری ها! نوشتنها و نوشتنها و نوشتنها! گاهی از یادآوری دردهای گذشته، مچاله میشوم، فکر میکنم، طاقتم سرآمده بود، دیگر نمیشد با آن حجم غم سر کنم! خدایا خوب است که گذشت! ولی آیا من همان زهرا هستم؟!
این خیابان ها و کوچه ها همانها هستند؟!
کجا رفت همهی رفاقتها؟!
کجا رفت؟!