11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی
۲۸ تیر ۹۱ ، ۰۲:۲۱

التماس

 

کاسه‌ای که شکست، شکسته، آبروئی که رفت، رفته! اشکی که چکید، چکیده، ولی می‌شود، چشمانی که که نگاهش را از رویم برداشته، دوباره به رویم نگاه کند؟!!

گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره رو به رو                 شرح دهم غم تو را، نکته به نکته مو به مو

شکستم، هم دل را، هم پیمان را، هم ریختم، آبرو را !!!

 

  • بی‌آبرو که باشی، دلت اگر جائی حسابی و ارزشی نداشته باشد، ضامنت می‌شود حسین، اگر چوب خطت پیش حسین پر شده باشد، اگر نگاهت نکند... اگر...

کجا باید بروی؟!

کجا باید بروم؟ تورا به خدا! کجا باید برم........


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۸
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۰)

هیچ نامهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی