11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی
۱۶ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۱:۱۸

سخن درازه و قلندر خوابش میاد.

یه ژنی هست تویه همه‏ی ایرانی‏ها به اسم بدقولی، در واقع امکانش هست سرمون بره ولی بدقولیمون سره جاشه!

.

.

بعضی وقت‏ها آدم نیازی نداره که ازش تشکر بشه، یعنی انتظار تشکر نداره، فقط دلش می‏خواد بهش احترام بذارن! همین! خواسته‏ی زیادیه؟؟

.

.

یه سری تخصص‏ها هست که همه فکر می‏کنن دارنش، مثل نقاشی، نویسندگی،شاعری، بازیگری و کامپیوتر!!! همه فک می‏کنن ته ِ کامپیوترن، چرا ؟؟ چون بلتن پسوورد ویندوز و با یه برنامه دانلودی بــ ِ پرونن! و خوب دختر جماعت هم که روم به دیفار نم‏دونه کامفیوتر چی هس!!!

تویه چند روزه گذشته، من و دوستم، یه سری رفتارها رو دیدیم، که واقعاً برامون عجیب بود، خوب نیازی نیست ما مدام هوار بزنیم، ما داریم آی‏تی می‏خونیم، ما ادمین شبکه‏ایم، با توجه به دامنه‏ی عظیم کامپیوتر و متعلقاتش، ما فقط قطره‏ایش و بلدیم، ولی صددرصد این قطره شامله تشخیص یوزر ادمین از یوزر غیر ادمین میشه!!! بعد وقتی یه دانشجویه ادبیات که دری به تخته خورده یاد گرفته آی‏پی بده، نباید ما رو همچین زیر سوال ببره که حسه کودک دوساله در مقابل بیلی* بهمون دس بده!!!

 

 

*بیل گیتس

 

چه نماز باشد آنرا که تو در خیال باشی/تو صنم نمی‏گذاری که مرا نماز باشد

چه نماز باشد آنرا که تو در خیال باشی/تو صنم نمی‏گذاری که مرا نماز باشد

چه نماز باشد آنرا که تو در خیال باشی/تو صنم نمی‏گذاری که مرا نماز باشد

چه نماز باشد آنرا که تو در خیال باشی/تو صنم نمی‏گذاری که مرا نماز باشد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۲/۱۶
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۶)

نمونه های اینچنینی بسیاری تا حالا دیدم! این مدل آدم ها هم کلا ژانر جالبی دارن واسه خودشون!!

بله استاد


من می دونم شما یوزر ادمین هستین !



خوبی خانوم ؟

۱۶ ارديبهشت ۸۹ ، ۲۱:۱۵ دختری که سلام نمیکنه
میترسم کامنت بذارم بعد دو دقیقه دیگه بیام ببینم کلهم پست نیست
من اعتراف میکنم از این چیزا که گفتی حالیم نمیشه
دانشجوی ادبیات هم نیستم اما...
درست صوحبت کن من ادبیاتی ها را دوست دارم

حالا چرا کامفیوتر؟

قبلنا بهتر حرف می زدی زهرا؟

سلام و چند ماهی میشه این وبلاگو میخونم ! ولی تا وقتی که یازده صبح یکی از روزهای بهاری اردیبهشت ماه سال 1389 از زیر طاق یاس توی پیاده روی یکی از خیابون های فرعی حوالی خیابون آزادی رد نشدم وجه تمسیه این وبلاگ رو ادراک نکرده بودم که اون هم بحمدلله حاصل شد/خیلی وقته شعر رو فراموش کردم ایضا زندگی ساده رو / التماس دعا

سلام
آره والا.این ادم ها کلا فکر می کنند میتونند توی هر مسئله ای دخالت کنن.مخصوصا همونی که میگی .

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی