نجیب "تـــر" می شوم
تو پاسخ سوالی،یا اجابت یک دعا؟!
میان کدام نیایشم جوانه زدی؟!
این خاصیت ِ نگاه توست،یا دل من،که حیفش می آید لبخندهایم را ارزانی چشم هایی جز چشمان تو کند!
تقصیر زلالی چشمان ِ توست،یا کدری تصویر ِ من که از انعکاس ِ حضورم در آینه ی چشمانت می ترسم و حتی از حضورم در دلت _ در دل ِ پاکت _!
من این بار دنبال مقصر می گردم،باور کن!
دلم،دل ِ خودم،نگران است و می زند،و انگار تمام ِ من بوی نگاه ِ تو را گرفته! و هر ثانیه _تپش هر ثانیه _ من به تو ایمان دارم و به صداقت تک تک واژه هایت!
نمی دانم،من رسم این بازی ها را نمی دانم و حتی نمی دانم باید از گفتن بترسم یا بی پروای ِ بی پروا بتازم؟!
تو به این من ِ کوچک ِ ساده سخت نگیر،منی که انگار دلش میان لرزیدن های حاصل از دلیلی جز سرمای پائیز ناگهان گرم ِ گرم شد!
بیا ما "ما" سنت شکنی کنیم، همه ی عشق فقط در درد نیست " من ایمان دارم که عشق،تنها تعلق است.عشق،وابستگی است"*
تهدیدت به بودن نمی کنم،منتی هم سر ِ تو ندارم،که اگر بمانی چنان و بروی چنین!
من،همین من! بیشتر از دل ِ آواره ی خودم،بابت دل ِ تو نگرانم! مراقب ِ دلت باش!
تو اجابت یک دعائی _دعاء هایی_ که نمی دانم کی؟چه وقتی؟کجا؟ از دلم یا زبانم گذشته!
تو اجابته یک دعائی!
پیوست نامه: بگذار باقی بماند برای زمانی دیگر،دلم می خواهد،کمی رنگ ِ راز به نیازم بزنم! تو که حرفی نداری؟؟؟
*باردیگر شهری که دوست می داشتم/نادر ابراهیمی