11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی

مشکل از ذات ِ فراموش کار انسانی ِ ماست،الفبا را روز اول به ما آموختند و ما ساعتی نگذشته میان رنگها و ننگها فراموشش کردیم،همین می شود که در میانه ی غوغا به دنبال تفکری و تحلیلی از "احساسی" عجیب می گردیم که در ما سربرداشته و طغیان می کند!

از ابتدا ما عبد بودیم و زمانی که رٌخست(رٌخصت) یافتیم شروع به عاشقی کردیم،اگرچه ما خود ِ او هستیم!

_خواست تجلی کند،انسان را آفرید و او خود ِ عشق است! _

 

من استثناء را چیز دیگری می دانم،اگرچه این روزها این استثناء ها زیاد شده! و مقدسات پایمال! مانند روزگاری که نام بلندمرتبه ی خداوندی را بر بتان می گذاشتند و امروز عشق را به هر رنگی و ننگی نسبت می دهند!

ولی در باب عشق بحث کمیت نیست،برای عالمی بس،یک عاشق!

 

 

تفکیک ِ آسمانی و زمینی هم ندارد،شاید در راستای هم باشند یا هردو یکی.

 

 

 

آدم عشق را آتشی می دانست که کس را از شعله ی ِ آن گریزی نیست.آموخته بود که عشق امانتی است آسمانی،قدیم و ازلی که بر تاروپودهای ذهن و زبان،تن و جان آدمی در هم تنیده شده است،وفضای میان عاشق و معشوق را معطر و خوشبو می کند.*

 

 

 

* آدم و حوا:محمد محمد علی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۶/۰۸
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۰)

هیچ نامهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی