11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی
۰۶ تیر ۸۸ ، ۱۴:۲۹

من ِ بی میم و نون و "او"

درد هق هق ها هنوز روی دل گلویم مانده،بی اختیار بود.. "وای بر تو،وای!"

تو که ناز می کشیدی،تو که اخم می کردی،تو که نگاهم می کردی،دلم برایت تنگ می شد،دلم همان موقع ها هم برایت تنگ می شد!

این روزها هم من نگاهت می کنم هم _ هم ندارد! _ تو از اول نگاه می کردی.

راز خواستن و نرسیدن،همچینها هم راز سر به مهری نبود،گشوده ی گشوده بود.

و تعجیل من!

نخند به این من ِ عجول و کم حوصله،تقصیر من نبود،ذات من اینگونه است،خودت گفتی!

نفسم تازه شده،اگرچه گلویم در هر دم و باز دم ذوق ذوق می کند.

نگاه قاب عکس هم مهربان شده،دوباره!

و من ِبی میم و نون ولی با "او" نگاهش دوباره تر است و نفسش زود به زود به شماره می افتد،انگاری دلش را با همه ی سکنه و لوازمش یکجا داده،که برود،برود و برنگردد،تا بی دل ِ بی دل،فقط محض خاطر یک لبخندش به انتظار بنشیند.

 

پ.ن: "بعضی ها" قرار است بیایند.در واقع قرار است....

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۴/۰۶
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۰)

هیچ نامهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی