11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هانیه توسلی» ثبت شده است

۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۲:۳۸

فیلم دهلیز


بهم گفت بابا

داستان یک شهر سریالی بود که در سال 1378 از شبکه تهران پخش می‌شد، داستان گروهی جوان که مجموعه مستند-خبری درشهر را برای شبکه پنج آماده می‌کردند، این مجموعه به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اصغر فرهادی بود، در یکی از قسمت‌های این مجموعه، داستان پسر جوانی روایت می‌شد که به جرم قتل محکوم به اعدام شده و بعد با رضایت ولی ِ مقتول آزاد شده‌بود، داستان از جائی نشان داده‌ می‌شد که پسر سرگشته و حیران به دنبال پدر ِ مقتول می‌رود، از تقابل این دو می‌فهمیم که پسر ترجیح می‌داد بمیرد تا این بار ِ گناه را به دوش بکشد.

همین زاویه دید به موضوع بخشش و قصاص، تا به امروز نیز، تازه و نو مانده‌است، روایت‌هایی که ما در سینما از قصاص داریم،  کفه سنگین‌ترش همیشه به سمت قاتل است و تلاش‌های نزدیکان ِ قاتل برای نجات شخص از مرگ است، در دهلیز نیز، به همین منوال اتفاق می‌افتدد، با این تفاوت که چرای این تکاپو نه فقط نجات ِ جان ِ قاتل به تنهائی است، نجات روح ِ کودکی است که وابسته به قاتل شده.

زهرا صالحی‌نیا
۱۶ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۰۰

فیلم به خاطر پونه

دروغ‌های کوچک

 

موضوع تقابل سنت و مدرنیته و همچنین شکاف فرهنگی موضوعاتی بسیار جذاب و البته پر تکرار در سینماست، در به خاطر پونه ما با هردوی این‌ها سروکار داریم، شخصیت‌ها به خوبی معرفی می‌شوند، نمادگذاری‌ها و کدهائی که تماشاگر برای شناخت و همراه شدن با فیلم نیاز دارد در وقت مناسب به او داده می‌شود، علاوه بر اینکه زوج بودن دوباره‌ی توسلی-اصلانی بعد از زندگی خصوصی و دیدن نوع رابطه‌شان در این فیلم نوعی جذابیت پیش از دیدن فیلم ایجاد می‌کند.

زمان فیلم مدام در حال عقب و جلو شدن است، ولی این مسئله باعث گم شدن ِ مخاطب در سکانس‌ها و صحنه‌های مختلف نمی‌شود، چرا که برای مخاطب نقاط اتکائی در تدوین لحاظ شده، مانند چهارشنبه‌ای که قرار است مادر شخصیت اصلی فیلم مجید(فرهاد اصلانی) به روضه‌ای برود، و از قبل گفته می‌شود، یا روز و شب تولد باجناق مجید، و اتفاقاتی که قبل، بعد و در این روزها می‌افتدد.

شخصیت‌ها باورپذیرند،  مجید مرد ِ معتاد و شکسته‌ایست که میان زن ِ امروزیش و خواسته‌های او برای گذر از تحجر، و خودش و تربیت و خواسته‌های سنتیش مانده. به خاطر مناسبات اجتماعیش و علاقه و تعصبی که به همسرش دارد نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد، این سردرگمی حتی در بالا پائین رفتن کفه‌ی تعصب و علاقه‌ی او نشان داده‌می‌شود و حتی با تامل در انتخاب ِ پونه برای همسریش و ایجاد سوال در مورد اینکه چرا مجید، پونه را انتخاب کرده‌است؟! نیز خودنمائی می‌کند.

خانواده‌ی مجید در مقابل خانواده‌ی پونه قرار دارند، حتی نوع مشاغل ، لهجه و نوع چینش منازل و نگرش نسبت به مسائل این دو خانواده نماینده‌ای برای دو قشر سنتی(بیشتر روی نگاه به قشر مذهبی است) و قشر روشنفکر و امروزی ِ جامعه است، و زندگی ِ پونه و بهروز رودروئیه‌ی این دو تفکر در جامعه‌ی ایرانی‌است!

زهرا صالحی‌نیا