اولین کافی شاپ بانوان
دیدید
"عکسهای اولین کافی شاپ بانوان" رو توی "مملکت داریم؟"
گذاشتن؟!
من مشکلی با این کافی شاپ ندارم، شاید بعضی راحت
باشند که محیط فقط مخصوص خانم ها و یا فقط مخصوص آقایان باشد، ولی به نظر من باید
دید هدف از این تفکیک چیه؟!
جائی مثل بهشت مادران، هدف از تفکیکش کاملاً مشخصه،
من بشخصه به عنوان یک خانم، تا قبل از راه اندازی این پارکها و جز در جاهای خاص
مثل یک باغ خصوصی و یا شمال و لب دریا، تجربه، قدم زدن در هوای آزاد و حتی حس کردن
گرمای آفتاب و هوای خنک بدون واسطه حجاب را نداشتم، در حالی که شاید مادر و یا
مادربزرگ من به علت داشتن حیاط محفوظی این حس را به وفور تجربه کرده باشند، ولی
برای همنسلان من، این حس غریبه است.
خانواده من و همسرم مذهبی هستند، من کاملاً درک میکنم
که برخی خانمهای مذهبی با حضور در مکانی که آقایان هم هستند، معذب میشوند و
ترجیحشان بر نبودن در آن مکانهاست، برای همین حتی مهمانیهایی که بخش خانمها و
آقایان آن جداست را ترجیح میدهند، ولی این هدف از این ترجیح 1.کمتر معاشرت کردن
با نامحرم است و 2. پوشش آزادتر در مهمانی.
و این عقاید به نظرم محترم است، زمانی بود که باید
مدام تکرار میکردم، که اگر کسی به حجاب، حریمها و قوانینی که سعی میکنم به عنوان
یک مسلمان آنها را رعایت کنم، اعتقادی ندارد، محترم است و تا زمانی که من به او،
یا او به من توهینی نکند، مشکلی ندارم.
در واقع زمانی بود که برسر پایه و اصول بحث میشد، مثل بحثهایی که برسر اصل ولایت فقیه میشد، و یا حضور دین در تمام عرصهها، و خیلیهای دیگر که من از آن اطلاعات چندانی ندارم و شاید دوستانی باشند که حرفهای و خاطرات جالبی از این بحثها داشته باشند و شاید هم هنوز دارند.
ولی در حال حاضر، مدام باید تکرار کنم که اگر
کسی چادر سرش میکند، اگر ترجیح میدهد "دوست پسر" نداشته باشد، اگر
ترجیح میدهد با نامحرمی دست ندهد، اگر ترجیح میدهد، فلان لباس و بهمان رنگ را
نپوشد، هم نظرش محترم است!
و تمام اینها خلاصه میشود در ظاهر،
در واقع درصد کمی از بین این دو گروه، بی اعتقاد صرف هستند، و حتی نماز
خوان ِ روزه بگیره ، معتقد هم هست که اعتقادی به حجاب و یا حد و حدود محرم و
نامحرمی نداشته باشد، ولی متاسفانه به علت اشتباهات فاحشی که در ترویج مثلاً
فرهنگ حجاب توسط مسئولین اتفاق افتاد، جرقه جنگ خاموشی بین این دو گروه
زده شد، که در حال حاضر در مرحله ابتدای جنگ به سر میبرد و مطمئناً وضعیت آینده
بسیار نگران کننده است.
کامنتهای زیر آن پست در "مملکت داریم" زیبا نبود، تمامش ناشی از عصبانیت و فشاری بود که روی گروهی از جامع است که تحت فشارند، به خاطر اینکه هم عقیده با برخی حکومت داران نیستند، اگرچه من با برخی عدم رعایت قوانین در مورد حجاب مخالفم، و بزرگانی هستند که نظرات بسیار کارشناسانه و موشکافانهتری در این زمینه دادهاند، بحث من بیشتر سر همان جنگی است که شروع شده، و ناخوداگاه هرکدام در جبههای قرار گرفتهایم.
در ابتدای متن، در مورد هدف آن کافه سوال کردم، چون خودم جوابی برای آن ندارم، و حتی اصرار آقایان مذهبی برای شِر کردن عکسهای حضور خانمها در این مکان را هم درک نمیکنم، مطمئناً خانمهایی با پوشش چادر، در کافی شاپ مختلط هم دچار مشکلی نمیشوند، مگر آزار برخی افراد از لحاظ تمسخر بابت پوشش، که این مشکلات با جدا سازی حل نمیشود، عدم حضور، و یا حضور "غلط" خانمهایی با پوشش چادر در مکانهایی این چنین و در بسیاری مکانهای دیگر، باعث شده هم خودشان را از این نوع فعالیتها حذف کنند، و هم حضور اندک افرادی با این پوشش را در این سری مکانها عجیب جلوه دهند، "لولوئی" در این مکان ها نیست، همانقدر که من ِ چادری آدم هستم، دیگری هم هست، و همانقدر که منی که شلوار صورتی میپوشم آدم هستم و حس ِ زیبائی شناختی دارم، همانی که چادر مشکی پوشیده هم دارد، تمام این مشکلات از قضاوت است، وقتی ندانسته متهم میکنیم، قضاوت میکنیم، حکم میدهیم، و حکم را اجرا هم میکنیم.
واقعاً چه نیازی هست به دیکته کردن عقاید ِ خود به دیگران؟
لازم است همه یا مثل ما باشند یا بر علیه ما؟!
پستهای مرتبط :
یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ