"این درسها را نمی شود از بر کرد"
منتظرت بودم:منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-
روز اول:
شروع کرد به دیکته گفتن،مثل همیشه،من تند تند می نوشتم،درسها را حفظ بودم و همیشه قبل از اینکه به جمله بعدی برسد من می نوشتم،ولی آن روز،از روی درس نگفت!
یعنی گفت،ولی آخر درس و عوض کرد! من تند تند،همان قبلی ها را نوشتم،دیکته ام تمام شد،ولی...خوب که گوش دادم،دیدم فرق می کند،دست بردم سمت پاک کنم،پاک کنم خیلی ریز بود،افتاد زمین و قل خورد و رفت و رفت و رفت.....رفتم دنبال پاک کنم....
پیدایش نکردم....آمدم بالا...خواستم دوباره بنویسم...برگه ها را جمع کرده بود....
روز دوم:
برگه ها را داد،برگه ی من بی نمره بود! زیر برگه با خط قرمز به من سرمشق داده بود...
منتظرت بودم
روز سوم:
یک خط نوشتم........
منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم- منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم- منتظرت بودم-
برگه ام را گرفت،روی جریمه هایم خط کشید
-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم-منتظرت بودم- منتظرت بودم-
یک صفحه ی جدید به من داد،بالا ی صفحه نوشت : منتظرت بودم......
روز چهارم:
صفحه ام پر شد از "منتظرت بودم" ....هر دو روی صفحه را پر کرده بودم،آرام زمزمه کردم"منتظرت بودم"
برگه ام را نگاه نکرد،فقط تا کرد و گذاشت توی جیب سمت چپ پیراهنش!
دست برد و یک دفترچه صد برگ به من داد.....
با خط خوش اول دفتر نوشت "منتظرت بودم"
سرش پایین بود،با همان لبخند گوشه ی لبش و چشمانی که نمی دیدمشان ولی......
"منتظرت بودم"
روز پنجم:
.
.
.
روز ششم:
.
.
.
روز هفتم:
خیال برت نداره که با یه دفتر صد برگ تمومه،نه.................
اگر دفتر صد برگم هم تموم بشه...هنوز همه ی کاغذها هست.....
دلم هم هست............."خیلی شعاری شد؟"
ببین ....خوب گوش کن!!!
"منتظرت هستم"
قبلاً هم گفته بودم:
"من مشقهایم را می نویسم،ولی تو به هوای این تکلیفهای سنگین بی مهری نکن! بیا"
.
.
.
پ.ن: با اینم می شه فاز گرفت:بیای نیای فقط تو.... "ولی بیا"
یا علی.