نمیدانم دقیقاً باید از کجا شروع کنم، جملات مختلفی در
ذهنم تکرار میشود، از "سوء استفادههای جنسی از زنان گرفته تا استفاده از حق
رای آنها".
زنان! گاهی فکر میکنم چه چیزی باعث تمایز ما از مردان
شده؟! همین زن بودن؟ عجیب است، خود ِ زن بودن، به ذات عجیب و البته شگفتآور است، اصیلترین
زیبایی و عشق، بدون هیچ آرایش و پیرایشی و البته قدیمیترین بازیچه بشر!
نمیگویم مردان، چراکه زنان گاهی بازیچه زنان شدهاند، و
این گاهی بسیار زیاد است.
این روزها دوباره بحث نقش زنان در جامعه داغتر شده، البته به
خاطر نیاز نه ضرورت. جالبترش این است که این حرفها مصادف شده با پخش سریالهای
قدیمی مانند اوشین و پزشک دهکده. سریالهایی که باعث شد فمنیسم با گوشت و خون
نسلی از زنان این سرزمین آمیخته شود.
این روزها کاندیدا حرف از زنان بیکار، نقش مادر، مسئولیت زن
میزنند، و من به همهی این حرفها، چه منطقی و درست و بر اساس اصول و سبک زندگی
اسلامی و چه بر خلاف آن، شک دارم!
وقتی کاندیدایی قول حقوق برابر زن و مرد را میدهد به این
فکر میکنم که در چه سالی زندگی میکنیم؟! پیش از جنگ جهانی اول؟! زنان و مردان در
قبال کار برابر حقوق برابر دریافت میکنند! این چه علامت سوالی است که در ذهن ِ
ناآگاه گروهی از مردم ایجاد میکنند؟!
برای قول خام این کاندیدای پست ریاست جمهوری، میتوان
هزارویک دلیل آورد! میتوان دست او را گرفت و به شرکتهای خصوصی برد که دختران مجرد
با مدارک لیسانس(پائینتر یا بالاتر) در حال منشیگری و کارهای سطح پائین هستند، تنها و تنها برای
اینکه کار کنند و پولی در بیاورند.
بهشخصه شاهد این دسته از دختران از نزدیک بودهام، از
دوستی که بدون داشتن نیاز مالی و به صرف وارد شدن به جرگه زنان شاغل حاضر به کار
در موسسه بهداشتی شده بود که محصولشان وسیله جلوگیری از بارداری بود، و مشتریانشان
همه مرد!(بحث استفاده از تخصص جداست، بسیاری از فارغالتحصیلا دختر دانشگاهها مهارت کافی برای حضور در شغل مرتبط به مدرک خود را ندارند، تعارف که نداریم!)
شاید از نظر برخی اشکالی نباشد، شاید مسئله نیاز مالی پیش
کشیدهشود! اینها همه جای خود! ولی شان زن ِ مسلمان ایرانی این است؟! که برای ماهی
دویستهزارتومان، که تمامش صرف لباس ِ تن و قبض موبایل و لوازم آرایش میشود تن به
هرکاری بدهد!
و همین اجبار برای داشتن کار موجب سوءاستفاده میشود.
کارفرمایی که چنین کاری میکند شخص بیگانهای نیست، همسر/برادر/پسر/پدر و حتی
خواهر/مادر/خاله/عمه ایست که این اشتیاق کاذب را میشناسد!
این مسئله ربط به فرهنگ دارد نه قانون کشور! فرهنگی که پایههایش
را زدهاند! فرهنگی که در آن چه در قشر مذهبی و چه در قشر غیر مذهبی شاهد این
مسئله هستیم که زن ِ ایدهآل، زن ِ شاغل است و زنان خانهدار باید همیشه سرافکنده و
خار در گوشه مهمانیها بنشینند و با حسرت به زنان شاغل نگاه کنند!
یک خانواده متوسط، با وجود تمام فشارهای اقتصادی هنوز هم میتواند
با کمی ملاحضه به زندگی خود ادامه دهد. کدام بررسی کارشناسانهای این مسئله را
لازم دانسته که زن باید همپای مرد برای رفاه ِ تخیلی خانواده کار کند و پول به
خانه بیاورد!
اشکال از مادرانی است که در نوجوانی در گوش زنان امروز
زمزمه کردند که مستقل باش! و استقلال یعنی داشتن درآمد مجزا، تا هیچگاه مردت
نتواند مقابل آرزوهایت بایستد.(به احتمال زیاد مادر در آن لحظه که چنین تربیت عمیقی
را اعمال میکرده، سرخورده از خواستهای بهجا و یا نابهجا بوده،طلا یا وسیله و
یا حتی لباسی ساده!) دور نمای طلایی است برای یک دختر/زن؟!
میبینید؟! ریشهها پوسیده! وگرنه عیار زن به محصولش بود،
به کودکش، به آرامش خانهاش! نه به فیش حقوقش!
"از خداى خود شرم کردم که چیزى از تو بخواهم که انجام آن برایت دشوار باشد."این جمله از بانوی دو عالم برایم عجیب بود، نخواستن تا
کجا؟! تا مرز ژندهپوشی و گرسنگی؟! با خودم میگفتم کدام مردی علی میشود؟!
ولی میشود! مشکل اینجاست که آنقدر از بدی شعار و شعار دادن
گفتند که ما آرمانهایمان را هم فراموش کردیم، روزگاری ایدهآل وجود داشته، ولی ما
همه را به جرم بزرگ بودن و در قله بودن راندیم و در طاقچه فقط برای دیدن و خواندن
گذاشتیم!
جنابان! کاندیدای محترمی که برای رایتان دم از زن و حقوق
زن و ماهیت زن میزنید، من به تمام شما مشکوکم! چه شما که زن خانهدار را بیکار
میدانید و چه شما که مادر، مسجد، معلم میگوئید!
من میخواهم دست بکشم از تمام کارهایی که شما به وسیله آن
آمار میدهید، میخواهماز دید شما بیکار شوم ، و در خانهام، امنترین جای
دنیا بنشینم و به جای تلف کردن عمرم در کاری که تنها هدفش پول است، نخست خودم را و بعد مردان و زنانی را
تربیت کنم که روزی به جای شما بایستند و به این مردم خدمت کنند، در آن روز نام من
شاید در صفحه روزنامهها و سایتهای خبری نباشد، ولی جایی در لوح محفوظی نام من
شاید در زمره کنیزان بانویم فاطمه باشد!
*سبک زندگی! سبک زندگی! سبک زندگی!!!! درد این روزهای ما!!!