شروع
جدیداً یکسری وبلاگ پیدا کردم، که از مشکلات و بدبختیهاشون توی زندگی مشترک و درگیریهاشون با خانواده شوهر مینویسن!
وحشتناکه! یعنی اگه من زمان مجردیم اینها رو میخوندم یا کلاً ازدواج نمیکردم یا همیشه با سپر و کلاه خود خونهی مادرهمسرم میرفتم!
یکی داره از بیپولی میناله، بعد توی هر پستش 10 بار گفته خرید رفتیم، شام رفتیم بیرون، و پالتو خریدم فلان قدر و ...
بعد هم متنش پُر از جملات ناامید کننده و فحش هست! همهی زوجها مشکلاتی حدوداً مشابه دارند، سوءتفاهمها و سوءبرداشتها، ولی یکی دامن میزنه و یکی سعی میکنه مشکل رو حل کنه، و گاهی حتی نمیشه مشکل رو حل کرد!
تعارف که نداریم، گاهی فقط باید صبر کرد، کنار اومد، به قول معروف " دندون رو جیگر گذاشت!"
کار خیلی سختیه ولی برای نگه داشتن بعضی چیزها باید بهای سنگینتر از اینها داد! مهم اینکه چهقدر اون چیز برای آدم مهم باشه!
راستش به این فکر میکنم، که اگر مادر و پدر در ارتباط با تربیت بچهشون، فقط یک لحظه به این فکر کنند، که دو روز دیگه زن یا شوهر این بچه چهطور قراره تحملش کنه و چهطور اون دنیا باید جواب آزار و اذیتهایی که نتیجه تربیت اشتباه بچهشون هست رو بدن، اینطور با بچه رفتار نمیکنند!
وقتی یه مادری، هنوز برنامه پسر هفده سالهاش رو میچینه، باید برای پسرش مامان بگیره نه زن! یا مادری که دخترش هرچیزی خواسته در اختیارش گذاشته و یا نذاشته بچهاش طعم هیچ سختی رو بچشه مطمئناً باید به جای شوهر برای دختر یه گاوصندوق پر از پول بخره!
از این بعد دلم میخواد یه سری پست در ضد این خاله زنک بازیها توی وب و این ترسوندنها و نشون دادن تلخیهای زندگی بزنم! چون ناحق حرف میزنند! این رفتارها فقط باعث ترسوندن و فراری دادن بعضیها از ازدواج میشه که اشتباهه!
من با تمام مشکلاتی که داشتیم و داریم، با تمام اختلاف نظرهایی که با علی دارم، ولی هیچوقت نه پشیمون شدم، نه دلسرد!
دروغ چرا! بعضی وقتها کم آوردم، ولی علی نه! محکم وایساد!
الکی نیست! خدا، خودش، مستقیماً قول برکت و رحمت داده، بابت ازدواج!
پ.ن: در پایان باید عرض کنم! خانوم دکتر فروسیپور هستم! از شبکه سه :دی
افرین زهرا.خیلی عالیه.
میدونی زهرا واقعا یه جاهایی واقعا تصمیم گیری خیلی سخته.بعضی وقت ها وقتی به علتش فکر میکنم می بینم شاید از ضعف ایمان.
که توکل به خدا رو نادیده می گیریم.البته خودم میگم ها.