فیلم گهوارهای برای مادر
گهوارهای برای مادر
اولین فیلمی که در جشنواره امسال دیدم، "گهوارهای برای مادر" بود، با انرژی نشستهبودم به فیلم دیدن، کیفم را به پشتی صندلی جلوئی آویزان کرده بودم و خودم در بهترین حالتی که میتوانستم روی صندلی سینما بنشینم، نشستهبودم، شش دانگ حواسم را داده بودم به پرده قرمز و متظر بودم که کنار رود.
تیزر ابتدائی جشنواره آمد و رفت، رایتل تبلیغش را کرد، صدای ِ جناب آتیلا پسیانی از ما خواست تلفنهایمان را خاموش کنیم و بعد، فیلم شروع شد، هیجانزده بودم و منتظر.
برای ِ من پروسهی فیلم دیدن و کتاب خواندن، مانند به خواب رفتن است، همیشه سعی میکنم در خاطرم بماند که کی به خواب رفتهام؟! اولین تصویری که در خواب دیدم چه بود؟! و همیشه هم شکست میخورم، مانند فیلم دیدن، که ناگهان غرق میشوم و نقطه غرق شدنم را به خاطر نمیآورم، مانند وقتی که سرم را از کتابی بلند میکنم و به خاطرم میآید که تا لحظهای پیش جای ِ دیگری و در کنار آدمهای دیگری بودم. در مورد " گهوارهای برای مادر" هم منتظر نشستم، مراقب لحظه غرق شدنم بودم، ولی اینبار اتفاق نیافتاد.
دلسرد کردن و یا تنها نقد منفی از اثری که درونمایهی ارزشی دارد، روش صحیحی نیست، خواستم در ابتدا بگویم که نوع دید کارگردان را و هدف ِ صادقانهاش را برای بیان چنین مفاهیم با ارزشی قدر مینهم و قصدم محو کردن چنین موضوعاتی از عرصه هنر و سینما نیست، بلکه انتقاد ِ امروزم برای بهبود اثری است که باید لباسی زیباتر و برازندهتر به قامتش دوخت.
در فیلم به طور کلی با ضعف داستان و شخصیتپردازی مواجه بودیم، داستان کشش کافی برای همراه کردن مخاطب با خود را نداشت، به این دلیل که، فراز و فرود بخصوصی در داستان لحاظ نشدهبود، گره اصلی داستان که بیماری مادر و ماندن و نرفتن نرگس(الهام حمیدی) بود نیز در هالهای از ابهام ماندهبود، این سوال مطرح میشد که تا قبل از رفتن پرستار اول، آیا نرگس عذاب وجدانی از بابت تنهائی مادر نداشته؟!
گرههای فرعی مانند پرستاری که راضی به کمک به مادر در ادای نمازش نمیشد و دیگری که همسرش اجازهی شب ماندن را نمیداد، یکییکی از رینگ ِ مسابقه حذف میشدند تا نرگس هرچه بیشتر در فشار قرار بگیرد و در دوراهی انتخاب1 بماند.
نرگس با بازی الهام حمیدی، همانی بود که باید باشد، در واقع نرگس، الهام حمیدی همیشگی بود، تنها با گریم(آرایش) کمتر و لبخندهای کوتاهتر، به همان قدیسیت مسافری از هند، علاوه بر بازی، شخصیت نرگس را تنها از جملات میشناسیم، حرفهائی که گفته میشود، از گذشتهاش تعریفهائی جسته و گریخته از برادر و خودش میشنویم، از آزادیش میگوید، برادرش از تحولش میگوید، و اینجا چرای این اتفاقات معلوم و مشخص نمیشود. دختری از خانوادهای مذهبی، در راه ِ دیگری است، ولی به یکباره متحول میشود، اینها تمام آنچه است که ما از گذشته نرگس میفهمیم، و البته خواستگار خوب و پولدار و همه چی تمامی که نرگس او را رد میکند، هم هست که چرایش میتواند چند دلیل داشتهباشد، یکی شاید تفاوت حال ِ حاضر ِ دیدگاه ِ نرگس با خواستگار است، دومی داشتن دغدغهی مادر2 و سومی رفتن و سفربه سمت ِ آنچه همیشه دلش تمنای آن را داشته، و اینها همه شاید است و نمیتوان تشخیص واضحی داد.
شخصیتهائی که در فیلم حضور دارند، شامل دوست ِ نرگس، که همحجرهایش در حوزه علمیه است، بیشتر برای آنکه فیلم نشان دهد که دختران ِ قشر ِ مذهبی مخصوصاً خانمهای طلبه نیز بهرهای از عطوفت و عشق ِ زمینی بردهاند حضور دارد، این بخش از قضیه بیشتر از بخشهای دیگر ِ فیلم باورپذیر درآمده.
دوست ِ نرگس با تلفن حرف زدنهای گاه و بیگاهش و قربان صدقه رفتنهایش، بیشتر از باقی شخصیتها عمل میکند، در حالی که باقی برای شناساندن ِ خود و یا رساندن پیام ِ خود تنها به گفتن دیالوگهای در مدح هم قناعت میکنند.
و یا شخصیتِ همکوپهای نرگس که علت حضورش، نشان دادن مواجهی دو عنصر و تفکر متفاوت در یک مکان بود، که میتوانست بسط دادهشود و حداقل کمتر مفاهیم را با جملهبندیهای کتابهای درسی تحویل مخاطب بدهند.
اگرچه "گهوارهای برای مادر" از لحاظ قاب بندی و تصویر برداری خوب عمل کرده و بیشتر ِ تصاویر ِ کارت پستالی است، و حتی شاید بعد از محتوی و هدف ِ قابل ستایش کارگردان یکی از نقاط ِ مثبت فیلم باشد، ولی کشدار بودن و طولانی شدن نماها، بیننده را خسته و دلزده میکند، وآنچه میماند صحنههائی اضافی و قابل حذف است.
با توجه به اینکه در فیلم سعی شده منطق روائی رعایت شود، و برپایه گره افکنی، جستجو و حل مسئله و گره گشائی پیش رود، زمانی که به نقطه اوج و پایان بندی فیلم میرسیم، وقتی نرگس تصمیم میگیرد با خانه سالمندان تماس بگیرد، و بعد ناگهان تلفن را قطع میکند به روی پاهای مادرش پرتاب میشود و آنها را میبوسد و گریه میکند، باز هم سوالهای بسیاری پیش میآید! آیا روزهائی که مادر با پرستار بود حکم تنهائی و در خانه سالمندان بودن را نداشت؟!
شاید فشار خارجی برای رفتن به محل ماموریت نرگس برای گرفتن تصمیمی در مورد فرستادن مادر به خانهسالمندان تا حدی قابل قبول باشد ولی چه انگیزیهی داخلی ِ قابل روئیتی از دید تماشاگر اتفاق افتاد که نرگس از اینکار پشیمان شد؟!
علاوه بر ضعف در داستانسرائی، شخصیت ِ خود ِ نرگس، دختری که بیشتر از آنکه احوالش نشان از سلوک ِ عرفانیاش داشتهباشد، نشان دهندهی افسرگی و ناامیدیاش از زندگیاست که به او تحمیل شده.
تحولی که باید در نرگس دیده نمیشود و شاید هم از ابتدا اصراری بر تحول نبوده و تنها بحث یک تصمیم در میان بوده، در حالی که حتی چنین تصمیمی هم با مشخصاتی که در فیلم آمده، نیاز به رشد و تحول دارد.3
سبک زندگی:
1.انتخاب، در اینجا بحث بر سر انتخاب ِ نرگس است، ولی آیا تفکیکی بر سر این دو موضوع انجام شده؟! به یاد داستان اویس قرنی و ماجرای اشتیاقش به دیدار پیامبر و ندیدن ایشان افتادم و اینکه پیامبر تاکید میکنند که نگهداری و مراقبت از مادر علیل و ناتوانش ارجعیت دارد، ولی در شرایط فعلی و در مواجه با نرگس و رسالت نیز چنین است؟! موج بیداری اسلامی در منطقه و نیاز به نشر افکار و اعتقادات ِ دینی در سطح جهان هم وظیفه طلاب و آموزش دیدهگان این حوزه است، که در اینجا بهتر بود، به جای آنکه خواسته نرگس را نوعی آرزو و یا خواهش ِ دل نشان دهند، تصمیم او را برای انتخاب وظیف اوعلیترش نشان میدادند، چرا که هر دوی کارها وظیفه نرگس است و باید انتخاب کرد که از دیدگاه نرگس ِ امروز کدام ارجعیت دارد. حتی بهتر بود وقتی نرگس ماندن را انتخاب میکرد، طلبهای را نشان میداد که دل میبرد و به خاطر وظیفهاش مهاجرت میکند و مشقت سفر و راهی که در پیش دارد را به جان میخرد.
2. در این بخش، به نوعی با سبک زندگی ِ سروکار داریم که دچار مشکل است، ازدواج امری است که کنار زدهشده، چه زمانی که نرگس قصد سفر دارد و چه زمانی که میخواهد بماند، در واقع توجیهی است برای مجرد ماندن نرگس، در حالی که در سبک ِ زندگی ِ دینی ِ ما در مقابل دستورات مکرر برای ازدواج، هیچگاه صحبتی از راههای فرار و یا تبصرههائی برای اینکه میشود ازدواج نکرد نداشتیم.
اگر بخواهیم نگاهی به جامعهی امروز خود داشتهباشیم، مخصوصاً به قشر مذهبی ِ جامعه، با موج ِ جدیدی از ازدواج گریزی در بین این گروه مواجه هستیم که در حال رشد است، و پر است از دلایلی چون تحصیلات، دغدغههای فرهنگی و شغلی، و حتی مذهبی، و آیا کسی گوشه چشمی به این مسئله دارد که تداوم نسل، و تربیت افرادی شایسته مهمترین وظیفهی یک دختر-زن در جامعهی اسلامی است(اگر دیدگاه ِ فمنیستی نداشتهباشیم.) پیش از آنکه معلم-طلبه-فیلمساز-منتقد و حتی مُصلح باشد؟!
3. اصل ِ ماهیت تصمیم و تحول! نرگس قرار است بر پایهی چه دیدگاهی باشد؟! دیدگاه ِ زنی مستقل و آرمانگرا، و البته مذهبی؟! یا دختری که جایگاه ِ خود را میشناسد و میداند، پیش از آنکه در هر نقشی فرو رود، یک زن است، بند سوم به نوعی تکمیل بند قبل است، و اینکه باید این مسئله لحاظ شود که نرگس با توجه به دیدگاه ِ پخته و کاملی که برایش در فیلم در نظر گرفتهشده، باید تصمیماتش نه فقط برپایهی وظایف اجتماعی بلکه بر پایهی تفکر فطری و آنچه از یک زن ِ مسلمان در ابتدای امر انتظار میرود باشد.