فیلم گهوارهای برای مادر
گهوارهای برای مادر
اولین فیلمی که در جشنواره امسال دیدم، "گهوارهای برای مادر" بود، با انرژی نشستهبودم به فیلم دیدن، کیفم را به پشتی صندلی جلوئی آویزان کرده بودم و خودم در بهترین حالتی که میتوانستم روی صندلی سینما بنشینم، نشستهبودم، شش دانگ حواسم را داده بودم به پرده قرمز و متظر بودم که کنار رود.
تیزر ابتدائی جشنواره آمد و رفت، رایتل تبلیغش را کرد، صدای ِ جناب آتیلا پسیانی از ما خواست تلفنهایمان را خاموش کنیم و بعد، فیلم شروع شد، هیجانزده بودم و منتظر.
برای ِ من پروسهی فیلم دیدن و کتاب خواندن، مانند به خواب رفتن است، همیشه سعی میکنم در خاطرم بماند که کی به خواب رفتهام؟! اولین تصویری که در خواب دیدم چه بود؟! و همیشه هم شکست میخورم، مانند فیلم دیدن، که ناگهان غرق میشوم و نقطه غرق شدنم را به خاطر نمیآورم، مانند وقتی که سرم را از کتابی بلند میکنم و به خاطرم میآید که تا لحظهای پیش جای ِ دیگری و در کنار آدمهای دیگری بودم. در مورد " گهوارهای برای مادر" هم منتظر نشستم، مراقب لحظه غرق شدنم بودم، ولی اینبار اتفاق نیافتاد.
دلسرد کردن و یا تنها نقد منفی از اثری که درونمایهی ارزشی دارد، روش صحیحی نیست، خواستم در ابتدا بگویم که نوع دید کارگردان را و هدف ِ صادقانهاش را برای بیان چنین مفاهیم با ارزشی قدر مینهم و قصدم محو کردن چنین موضوعاتی از عرصه هنر و سینما نیست، بلکه انتقاد ِ امروزم برای بهبود اثری است که باید لباسی زیباتر و برازندهتر به قامتش دوخت.