۰۷ آذر ۸۹ ، ۲۰:۰۲
ما خاطره مرور میکنیم
یه روزی میرسه همهی این انتظارها واسه ما میشه خاطره، میریم کربلا، مکه، مسجد کوفه، بعد به آقا نگاه میکنیم، فکر میکنیم، انگار همهی اون روزها خواب بوده، هی نگاش میکنیم و اشک میریزیم، هی نگاش میکنیم و فدای قدمهاش میشیم، هی نگاش میکنیم و آروم آروم زمزمه میکنیم:
"خوب شد اومدی آقا!"