۰۷ آذر ۸۹ ، ۲۰:۰۲
ما خاطره مرور میکنیم
یه روزی میرسه همهی این انتظارها واسه ما میشه خاطره، میریم کربلا، مکه، مسجد کوفه، بعد به آقا نگاه میکنیم، فکر میکنیم، انگار همهی اون روزها خواب بوده، هی نگاش میکنیم و اشک میریزیم، هی نگاش میکنیم و فدای قدمهاش میشیم، هی نگاش میکنیم و آروم آروم زمزمه میکنیم:
"خوب شد اومدی آقا!"
۸۹/۰۹/۰۷
سومین جایزه ادبی داستان لوح
فراخوان داستان های کوتاه کوتاه عاشورایی
http://www.louh.com/content/4440/default.aspx
به همراه کارگاه های آموزش مینیمالیسم به صورت رایگان
شرح آنرا در سایت لوح بخوانید.