خط پایان
امروز در جمعی بودم که قرار است با هم به بررسی دورههای اسکار بپردازیم، فیلمها را ببینیم و بعد یک تحلیل جامع ارائه بدهیم.
وقتی صحبت از کار شد، به این فکر میکردم که من روش خودم را دارم، الان میدانم که بعد از دیدن هر فیلم، تمام نقدهای فارسی موجود در وب را که در مورد آن فیلم است میخوانم بعد انگلیسی و بعد عوامل و جزئیات و ... . من برای خودم صاحب سبکم!
این روزها سعی میکنم کمتر خودم را مقایسه کنم، کمتر به خودم سرکوفت بزنم که ببین! ببین این نشدی!
این روزها سعی میکنم با خودم مهربانتر باشم و این احساس خوبی است! ناراحتیهایم را میگویم، اگر چیزی بخواهم درخواست میکنم، کمتر برای کارهایم را توضیح میدهم.
هر کسی علاقهمندیهایی دارد، کارهایی را دوست دارد انجام بدهد، از حرفهایی ناراحت میشود، میخواهم کمتر این حسها را مخفی کنم.
من در جائی که هستم خوشبختم، بدون انکه خودم را با کسی مقایسه کنم، درست است که بسیاری از آرزوهایم را فراموش کردهام ولی میتوانم به یادشان بیاورم.
*ربط این نوشتهها به هم این است که تمام عمرم در حال مسابقه دادن با همه آدمها بودم، ولی بس است! میخواهم فقط خودم باشم و فقط کارهایم را با میل ِ خودم بدون ترس آخر شدن انجام بدهم!
بله خب همینه ...
تصمیمت یه احسنت لازم داره .