۲۹ تیر ۸۸ ، ۰۰:۲۷
Sکای ٍ بدون ٍ Sتار....
کی باور می کنه،دیشب،من یه آسمون پر ستاره دیدم؟!
اونم توی ِ آسمون ِ شب ِ تهران ِ بزرگ!
خیلی سال از اون شبهای تابستونی گذشته که هنوز ساختمونهای چند طبقه اطراف ِ خونه قدیمیمون بالا نرفته بود و ما راحت شبها می رفتیم بالا پشت بوم و توی پشه بند می خوابیدیم و ستاره ها رو که اون موقعها جزء ِ جدا نشدنی آسمون بودن و نگاه می کردیم!
ستاره ها خیلی وقته که از آسمون شبهای ما خط خورده،خط که نه! می شه گفت یه جورایی نادیده گرفته شده،یه پرده انداختیم روشون و بی خیالشون شدیم!
به قول همین خواهر کوچیکه:من خیلی وقته شبا به آسمون نگاه نکردم!
و من هِی دلم می خواد این جمله رو یه جای ِ این پست جا بدم....
"من خیلی وقته گاهی به آسمان نگاه نکردم!"
بی ربط:یاد ِ مرشد بخیر!
برای ِ آنها که ربطش را خودشان می دانند!
"عیدتون هم مبارک."
۸۸/۰۴/۲۹