۲۱ تیر ۸۸ ، ۱۰:۱۲
پایان بی مقصد نویسی! "تا اصلاع ثانوی"
سه روزه که از اعتکاف برگشتم و هنوزم نتوستم حرفی بزنم،قفل شدم،سنگ شدم،یه خلاء خیلی خیلی عمیق بین خودم و دلم ایجاد شده،هرچی می نویسم،حرف ِ من نیست،بی مقصدی خوب نیست،یه زمانی خوب بود،ولی وقتی مقصدت هم رو برگردونه ..... دریغ!
نمی دونم،بنویسم:بسته شد؟! تخته شد؟! تا اطلاع ثانوی؟! خداحافظ؟! بر می گردم؟! Hibernate ؟!
به امید دیدار؟! نمی دونم!!!
البته فرق چندانی هم نمی کنه،بازی با کلماته که اینجا خوب به ما یاد می ده باهاشون بازی کنیم.
تیر برای من ماه خوب و بدیه!
خاطرات عجیب و ماندگاری ازش دارم!سررسیدم و نگاه می کردم،چهارسال گذشته!
"چهارسالگیتون مبارک!"
خدانگهدار.
۸۸/۰۴/۲۱