11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی
۲۳ فروردين ۸۸ ، ۲۱:۱۹

"من یک مسافرم"

من ترک کرده بودم،ولی این قضیه ریشه در من دارد،نمی توانم فراموشش کنم یا برای مدت طولانی ترکش کنم،همه ی اینها بر می گردد به جایی که من از آن برآمدم و بزرگ شدم،خانواده!

.

.

.

من اصلاً اهل این چیزها نبودم،هیچ وقت،دوست نداشتم،فراری بودم،بابا فکر می کرد در حق من محبت می کند،فکر می کرد من را در شادی خود شریک کرده! خیلی اصرار کرد تا مصرف کنم،قبول نمی کردم،ولی یه روز گرم تابستان............

.

.

.

اوایل خوب بود،دوتایی با هم مصرف می کردیم،از وقتی من هم شروع به مصرف کرده بودم،بساط بابا هم کامل شده بود،یخ فراوان،پسته،تخمه،میوه........

کم کم من پایبند شدم!

.

.

.

هوا گرم بود،لیوان بخار گرفته هر لحظه وسوسه ام می کرد،من طعمهای جدید و به بابا پیشنهاد می کردم،بابا هم لذت می برد،پیش می رفتیم،بدون توجه به عواقبش،من حرفه ای تر از بابا شده بودم،مصرفم بالا رفته بود،چند برابر بابا مصرف می کردم،بابایی که همه ی عمرش را اسیر آن بود.

کم کم اسیر شدم!

.

.

.

انگار تازه چشمهای بابا باز شده بود،به من غر می زد،از مصرف زیادم شاکی شده بود،می گفت ظاهرم در حال تغییر است،می گفت روز به روز دارم چاق تر می شوم،و این اصلا خوب نیست،ولی من بیشتر از این حرفها گرفتار شده بودم.

من اسیر شده بودم!

.

.

.

بابا ترک کرد،اول مصرفش را کم کرد و بعد هم "بعد از یک عمر" ترک کرد و بوسید و گذاشت کنار،ولی من!!!!!!

نگرانم بود،من اراده نداشتم،از خانه پایم را که بیرون می گذاشتم،دلم می خواست،هوس می کردم،بعد هم آنقدر می گشتم تا آن چیز دلخواهم را پیدا کنم!

من فرو رفتم!

.

.

.

به خودم آمدم،از آینه می ترسیدم،زیاده روی هایم تاثیر وحشتناکی روی ظاهرم داشت،چاق شده بودم.

کنارش گذاشتم،بی ترس!دوباره بالا آمدم.

.

.

.

من به گرما حساسم،یعنی گرمایی هستم،این روزها فکر می کنم اون حس لعنتی برگشته،می ترسم نتونم جلوی خودم و بگیرم و دوباره برگردم،اگرچه دلم برایش تنگ شده،نبودش را در زندگیم حس می کنم،می ترسم این توبه را بشکنم،می ترسم،حس می کنم تنها چیزی که عطش این روزهای من را از بین می برد همین است!

همیـــــــــــن است!

.

.

.

پ.ن:اگر شما هم مثل من گرفتارید به اینجا و اینجا مراجعه کنید!

پ.ن2:حتی تصویرش هم من را غلغلک می دهد،من استوایی این را ترجیح می دهم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۱/۲۳
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۰)

هیچ نامهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی