11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی

فکر می کنی فرقی برای ِ این روزها می کند که تو باشی یا نباشی؟؟ در هر حال می گذرند،ولی  تا به حال فکر کرده ای که ممکن است برای ِ من فرق بکند!!!

من مانده ام در همان روز اول،من جامانده ام در همان روز،که تو سلام کردی و من جواب دادم،من ماندم در همان روز که تو نگاه کردی و من سلام نکردم،من ماندم در همان روز که تو نگاهش کردی و من سلام کردم،من ماندم در همان روز که تو خندیدی و من اخم کردم،من ماندم در همان روز که تو اخم کردی و من نگاهت نکردم،من ماندم در همان روز که نگاهت کردم و تو سرت پایین بود،بعد تو نگاه کردی و من رو بر گرداندم،من ماندم در همان روز که تو رفتی و منم رفتم،نه تو رفتن من را نگاه کردی نه من رفتن تو را که همچنان سرت پایین بود و لبخند نمی زدی!!!!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

کمی فریاد

روزهای آخر سالم پر شد از حیرتی بزرگ! حیرت کردم از این مردمان،که بی بهانه و با بهانه دل می شکنند! تهمت می زنند!

این چند روزه ورد زبانم این بود:

در این شب سیاهم گم گشت را مقصود      از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

اینجا،همینجا که من نوشته ام! خانه ی من است،کسی حق تجاوز به آن را ندارد،کسی حق ندارد من را به خاطر خانه ام بازخواست کند یا آزارم دهد،من نه! همه ی ما که اینجا خانه داریم،تو را به خدا دست از این "ایرانی بازی "هایتان بردارید!!!!

چه سودی می برید از آزار دیگران؟!

از زهر ریختن به کام دلشکستگان!!! اگر این بندگان خدا هم بگذرند،آیا خدا از تویی که اینطور دلت آشوب می خواهد می گذرد؟!!

آیا از تویی که اینطور به راحتی تهمت می زنی می گذرد؟!

از همه ی اینها هم که بگذریم،از تویی که ادعای عاشقی می کنی می گذرد؟! این جرم بزرگیست! اینکه ادعا کنی عاشقی و هنوز الفبای عشق را هم نمی دانی!!!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۱/۰۳
زهرا صالحی‌نیا