بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی ....آهنگ اشتیاق دلی دردمند را...شاید......!!!!!!
وقتی مامان می گه همه ی پولم می ره تو جیب راننده تاکسی ها،راست می گه،ولی مامان که نمی دونه وقتی سوار اتوبوس می شم و می رم ته می شینم روی صندلی آخر و تکیه می دم به شیشه چه فکرهایی می ریزه تو کلم،اصلا نمی دونه برای منی که وبلاگ دارم و می خوام مثلا زود به زود آپ کنم همه چیز می شه سوژه واسه پست!!!!!
حالا این میون اگه بارون بگیره چه کنم؟!
اگه این میون به جای مجله و کتاب خوندن دلشدگان گوش کنم چه کنم؟!
خوب مامان که نمی دونه وقتی تکیه می دی به شیشه و دلشدگان گوش می دی چه قدر...............
هی دل.....
آرزو چیز محالیه! و دلبستگی بدتر!!!
.
.
.
.
.
"""
پر...پر...پر...پر....پر!!!!
کلاغ پر ! گنجشک پر ! دل پر ! "دل" دار پر!!! "غم" ..............
پر؟! نه عزیز جان! این یکی و همه گفتن : " غم که پر نداره،باباش خبر نداره!"
من انگشتم هنوز روی فرش بود،فشارش می دادم روی زمین! همین طوری که دندونهام و روی هم فشار می دادم تا اون گردی گنده که تو گلوم گیر کرده پرت نشه بیرون!!!
دل پر ! دل پر ! "دل"بر پر!!!!
بچه ها با هم همصدا شده بودن:
پرش بده.....پرش بده!!
.
.
.
بازی که تمام شد همه رفتند،من موندم و انگشتم و دندونهام....توی سرم صدای بچه ها می پیچید......
پرش بده.... پرش بده....
انگشتم و از روی فرش برداشتم و روی لبم گذاشتم...
_ دل پر ! "دل" دار پر ! "دل" دار پر ! "دلبر" پر ! "دلبر" پر!!!
پرت دادم!! نه!
من پرت ندادم،گردن من ننداز!!
من دل ِ این و نداشتم که بالهات و کوتاه کنم،خواستم ...........
"دل" دار پر!!!
"""
"ورد" انه: دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه ی غیب"ش" دوا کند
(عنوان اشتیاق است....بیمار خنده های توام! بیشتر بخند!!!)