۱۷ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۲۶
ناقوس ها.......لیلی من چرا می بریم؟........
همه ی پولهای صندوق را به مرد داد.....
ناقوس را به صدا در آورد.....
بعد آتش گرفت........ آتش گرفت........
در کلیسا را بست و رفت که مجاور شود..........
۸۷/۱۱/۱۷
همه ی پولهای صندوق را به مرد داد.....
ناقوس را به صدا در آورد.....
بعد آتش گرفت........ آتش گرفت........
در کلیسا را بست و رفت که مجاور شود..........