فیلم سر به مهر
سر به مهر
خدایا وقتی یه چیزی هم مشخصه هم نا مشخصه یعنی در واقع نامشخصه*
بنبست! حکایت سر به مهر، حکایت بنبستهای زمان ماست. صبا دختری 32 سالهاست، متعلق به اولین نسل وبلاگنویسان، جوانانی که از تنهائی و نشنیدهشدن پناه آوردند به پدیده جدیدی به نام وبلاگنویسی، و بیشتر از حضور در دنیای واقعی، در دنیای مجازی ِ خود زندگی کردند. فیلم سر به مهر را میتوان از منظر روانشناختی و شناخت نسلی که از آن سخن میگوید مورد بررسی قرار داد، و حتی به عنوان منبعی برای ریشه یابی برخی مشکلات این نسل معرفی کرد.
صبای وبلاگ آروم باش با صبایی که در جمع دوستان وبلاگنویسش حضور پیدا میکند، تفاوت دارد، وقتی میگوید من صبا نیستم، یعنی میتواند از قالبی که دارد و برای خود ساخته بیرون بیاید و بدون ترس و خجالت صحبت کند و نظرش را بیان کند و حتی در نقطه توجه اطرافیانش قرار گیرد، رفتاری که شاید وقتی خود ِ صبا است، قادر به انجام و تحملش نیست.
در حین دیدن فیلم سر به مهر و آشنا شدن با شخصیت صبا به یاد آملی فیلم سرگذشت شگفتانگیز آمِلی پولَن افتادم، شخصیتی درونگرا که بیشتر مشخصههای صبا را دارد، ولی تفاوتی که در اینجا خود را نشان میدهد، نحوه برخورد شخصیتهاست، که در واقع تفاوت نوع نگرش فیلمنامه نویس نسبت به اتفاقات را بیان میکند. سربه مهر از معجزه سخن میگوید، ولی نه معجزهای مانند پیدا شدن کار در کوتاهترین زمان بعد از نماز یا پیدا شدن شوهری خوب بعد از دعا، معجزهای که از آن صحبت میشود در واقع راه ِ مخفی ِ آن بن بستیاست که صبا در آن گرفتار شده، راهی که فراموش شدهاست!