نذر
مژده ای دل که مسیحا نفسسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
نذر
به آسمان می نگرم
نذر می کنم
نذر هفت نگاه
هفت لبخند
هفت بار نشستن زیر بید مجنون
هفت شاخه گل سرخ
هفت شاخه بهار نارنج
نذر می کنم هفت انار را بشکافم
هفت نارنج را ببویم
هفت سیب سرخ را گاز بزنم
من نذر می کنم
هفت روز زود تر از خورشید بیدار شوم
و هفت شب دیرتر از ماه بخوابم
نذر می کنم
هفت روز روزه بگیرم
و وقتی فاصله ها غروب کردند با نام تو افطار کنم
من نذر کرده ام اگر بیایی
هفتاد هزار سال کنارت بمانم
نذر کرده ام
هفت بار الرحمن بخوانم
من نذر کرده ام
هفت شب هفتاد ستاره را بشمارم
من نذر کرده ام
هفت بوسه به روی خورشید
و هفت لبخند به روی ما بزنم
من نذر کرده ام اگر بیایی
هفت بار بمیرم و دوباره زنده شوم
من نذر کرده ام اگر بیایی.....
باید بیایی
باید بیایی
هفت بار بیشتر عاشقت می شوم
هفت بار به دورت می گردم
هفت بار پیاده تا آسمان می روم
هفت بار تو را از خدایم می خواهم
هفتاد هزار بار شکر می گویم.