11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی
۲۸ مرداد ۹۰ ، ۰۷:۳۲

بخوان....من را

دعا کردن، کاره لذت بخشیه، مخصوصاً که به نظر من هیجان هم داره، از اون لحاظ که هیچ‌وقت نمی‌تونی پیش‌بینی کنی چه دعاهایی باید انجام بدی، البته در مورد اون دسته از دعاها صحبت می‌کنم که جهت کارگشائی و وقتی مسئله‌ای پیش می‌آد، انجام می‌دم.

یه سری دعاها هست اصلاً نمی‌دونی قراره یه زمانی انجامش بدی و حتی بعضی‌هاش به فکرت هم نمی‌رسه، مثل اینکه سرت و بذاری رو مهر و بعد دعاهای معمولت و ... انگار داری یواشکی با خدا حرف می‌زنی بگی: یه کاری کن با من آشتی کنه!

بعد، بی‌صدا اشک بریزی، اشکات قل بخوره و از روی ابروهات رد بشه و بچکه روی مهرت، دوباره بگی: یه کاری کن با من آشتی کنه!

ته دلت بدونی، فقط، کار، کار ِ خودشه.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۵/۲۸
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۰)

هیچ نامهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی