11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی

_میام خونه، تورو میبینم...

دوباره حس کرد، سوار یکی از این چرخ و فلاک دوره گردا شده و اون داره تند تند می‏چرخوندش، با هرکلمه‏ی اون، انگاری با سرعت چرخ و فلک میومد پائین و دوباره می‏رفت بالا، دلش مثل همون وقتا که سوار ِ چرخ و فلک می‏شد، هوری می‏ریخت پائین، چشاش زُل زده بود به خودش تویه یه خونه‏ که نمی‏دونست کوچیکه یا بزرگه، زُل زده بود به خودش کنار اون! چرخ و فلک دوباره اومد پائین و رفت بالا!

_بسه!

وایساد، وسط ِ راه، بین ِ یه چرخ سریع، وایساد!

_تو بزرگترین اتفاق زندگیه منی!

ایستاد، بالایه بالا، چرخ و فلک و نگهداشت، چسبید به یکی از میله‏ها و زُل زد به لبخندش، خودش و سپرد، بی‏ترس، به اون، تا هرچه‏قدر دوست داره بچرخوندش! تو خیالش تکیه کرد به دستایه اون!

_اشتباه بود، بزرگترین اشتباه ِ من بود! بزرگترین اشتباه ِ اتفاقیه ِ من بود!

داشت باد میومد؟! کلمه‏ها فرار می‏کردن تا نرسن به گوشش، تا نیوفته از چرخ و فلک، تا از همه‏ی دنیا یه صدایه آخ نیاد، تا زُل زنه به خودش، که کز کرده یه گوشه، یه گوشه که گوشه نیست، نه سایبون داره نه دیوار، نه دوتا دست!

 

 

اصلاحیه: نویسنده بعد از اینکه تا چهارونیم صبح بیدار ماند، به این نتیجه رسید که گوشه بدون گوشه نمی‏شود، پس رو کرد به دخترک و کمی نصیحتش کرد تا یک تنه به قاضی نرود، بعد هم به چرخ و فلک سوار گفت، سعی کند کمتر خرکی چرخ و فلک را بچرخاند! و انها سال‏هایه سال با هم در خوشی و صفا زندگی کردند.

 

پ.ن:این فیلم و دیدید؟ Stranger Than Fiction یه بار هم شبکه یک ِ خودمون داد، همون فیلمه که آهنگ پایانیش شبیه تیتراژه اخبار ساعت نه ِ شبکه یکه :دی

راستش منم مثل نویسنده این کتاب به این نتیجه رسیدم، شخصیت بنده خدایه داستان گناه داره! اگرچه داستانکم یه شاهکار نیست ولی در عوض شیرینه!(اعتماد بنفس:دی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۱/۱۹
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۶)

چقدر
چقدر
چقدر
چقدر
چقدر


اومممم

چند پستیه انگشت به دهنم می کنی زهرا

واژه ها سرمنشاء سوء تفاهم هستند!
Stranger Than Fiction هم خیلی فیلم قشنگیه


نچ!
نفمیدم.

۲۲ فروردين ۸۹ ، ۲۳:۴۲ دختری که سلام نمیکنه
کاش همیشه اتفاق بیافتی ...
بزرگ ترین اشتباه من....

نویسنده چه خوب کرد که بیدار موند و اصلاحیه نوشت :دی

اصلا مرسی از نویسنده که این فیلم َ رو دیده بود :))
۲۵ فروردين ۸۹ ، ۱۳:۲۶ منتظر او ی سابق!!!
چه قدر این‌جا عوض شده خواهر!


یا علی مددی...

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی