11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس

لیلی بودم ولیکن اکنون/مجنون‌ترم از هزار مجنون

درباره بلاگ
11 صبح، زیر ِ طاق ِ یاس
بایگانی

همیشه فکر می کردم ترسو نیستم،فکر می کردم جرات دارم رو در روی ظلم بایستم،ولی نه! من جرات نکردم تو یه سایت مزخرف داد بزنم و بگم:من خمینی و دوست دارم،بهش بی احترامی نکنید! جرات نکردم از اون مهم تر یک خط،فقط یک خط بنویسم،کجا رفت یک یاحسینی که فاصله داشت تا ...!

کجا رفت؟! کی حسین ِ زینب برای شما اینقدر عزیز شد و کی فراموش شد؟! کی فرزندش و خط زدید؟!

اولین مقصر منم،اصلاً همه ی این حرفها به خاطر عذاب وجدانیه که من دارم،بابت خفه خون گرفتنم! بابت ترسم از فحش خوردن و  از طرد شدن!

گور بابای طرد شدن و بی خیال هزارتا فحش ناجور و با جور!

یه عمر رفتم زیر خیمه ی حسین و سینه زدم و گریه کردم که امروز،اینجا،تویه کربلای ِ خودم،اینطوری،با فضاحت تمام کم بیارم!

تُف به من! تُف!

 

*نظرات پست قبلی و به زودی پاسخ می دم،فعلاً داغونم،معلوم نیست؟!!!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۹/۲۹
زهرا صالحی‌نیا

نامه‌ها  (۰)

هیچ نامهی هنوز ثبت نشده است

ارسال نامه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی