۲۹ آذر ۸۸ ، ۲۳:۲۵
سکوت ِ من،منکر ِ من است! کسی نیست مرا نهی از منکر کند؟!!
همیشه فکر می کردم ترسو نیستم،فکر می کردم جرات دارم رو در روی ظلم بایستم،ولی نه! من جرات نکردم تو یه سایت مزخرف داد بزنم و بگم:من خمینی و دوست دارم،بهش بی احترامی نکنید! جرات نکردم از اون مهم تر یک خط،فقط یک خط بنویسم،کجا رفت یک یاحسینی که فاصله داشت تا ...!
کجا رفت؟! کی حسین ِ زینب برای شما اینقدر عزیز شد و کی فراموش شد؟! کی فرزندش و خط زدید؟!
اولین مقصر منم،اصلاً همه ی این حرفها به خاطر عذاب وجدانیه که من دارم،بابت خفه خون گرفتنم! بابت ترسم از فحش خوردن و از طرد شدن!
گور بابای طرد شدن و بی خیال هزارتا فحش ناجور و با جور!
یه عمر رفتم زیر خیمه ی حسین و سینه زدم و گریه کردم که امروز،اینجا،تویه کربلای ِ خودم،اینطوری،با فضاحت تمام کم بیارم!
تُف به من! تُف!
*نظرات پست قبلی و به زودی پاسخ می دم،فعلاً داغونم،معلوم نیست؟!!!
۸۸/۰۹/۲۹