مخلوط!
Orbit ِ توت فرنگی
عجب طعم جفنگی
.
مهم نیست کی بهترین شاگرد ِ کلاسه! مهم اینه که کی بهتر خط ِ چشم می کشه!
.
افزایش روز افزون ِ زُمبه خانوم ها!
امروز توسط یک عددشان آستینمان دریده شد!
.
_ببین کار تو اداره،مثل تاکسی هایِ خطی می مونه! خوب اگه یه نفر همینجوری بیاد بخواد مسافر بزنه تیکه بزرگش می شه گوشش!
_ این الان تهدید بود؟!
_ نه فقط می خواستم بگم،تو ادارات ما سنگ اندازی جلوی ِ پای ِ کسی نداریم!
.
خیلی سخته یه مدت طولانی یه تیکه از ساندویچ و بجویی بعد بفهمی کاغذ ِ ساندویچ بوده!
.
یادت باشه! بدترین آدمها کسانی هستند که دوستشون و بپیچونند!
البته در موارد خاص خیالی نیست! بپیچون!
.
برای جلوگیری از خندیدن به شوخی های شنیع در جمع و در راستای ِ سنگین و رنگین بودن! لبت و واسه نخندیدن همچین گاز نگیر که خون بزنه بیرون و کبود شی!
.
اصولاً مکانهای ِ خلوت یک مکان ِ عمومی جای ِ آدمهای عزب نیست! چشم و گوششان باز می شود!
.
"به خاطراتت بگو بال نگیرند،پر نکشند،تازه نشوند،جان نگیرند،راه نروند!!
به خاطراتت بگو دوباره عطر تو را نیاورند!
به خاطراتت بگو بی بازگشت بودن ِ رفتن تو را به یاد داشته باشند،به آنها بگو کاری نکنند که بهانه گیر شود،این مشام ِ خالی از عطر تو!
به خاطراتت بگو! من را یاد تیر و مرداد داغ و پر التهاب نَیَندازند،بگو سالها برای ِ زنده شدن خاطرات کوتاه می شود و بی غبار جان می گیرد!
به خاطراتت بگو.....بگو....بگو خاطره بس است! من حقیقت می خواهم!"
.
و در آخر! من آخه چه قدر این تراوشات ِ ذهن ِ خلاقم و باز کنم؟! کمی دقت کنید دوستان!
شاهین و با یه دختره گرفتن!!!! اونم در جاهای معلوم الحال! بعد زنش هم تازه رسیده! یعنی چی؟! یعنی دختر مربوطه زنش نبوده! آرایشگر از آن نا بلدها بوده،نه مثل بعضی ها کار درست!
و در آخر هنوز هم ابروهای دختره اِخ۱ مال است!
من به شما علاقه دارم!پس ارجاعتون می دم به پست قبلی! کمی با دقت تر بخوانید!
(با هر لحنی دلتون خواست خط ِ آخر و بخونید! [لبــــــخـــند!])
۱.لغت نامه ی کریم ریقو.